درک درونی معامله گری و ماهیت بازار

در بازارهای مالی موقعیت های متعددی برای کسب سود وجود دارد ولی یک نکته ای که بسیار طلایی است و در عین حال کمتر از آن صحبت شده این است که شما نمی توانید به همان خوبی که بازار را تحلیل می‌کنید از آن سود بگیرید و همچنین سودی که کسب می‌کنید تداوم ندارد.

تجربه موقعیت ها

مطمئنا موقعیت‌های را تجربه داشته‌اید که به نمودار قیمت نگاه کرده و با خود گفته اید  هوم  به نظر می رسد که بازار صعودی و یا  مطابق چیزی که فکر می‌کنید قرار است حرکت بکند.(یا نزولی و یا رنج خواهد بود بر اساس پیشبینی شما) ولی بدون اینکه تحلیل خود را در بازار بکار بگیرید تنها شاهد از دست دادن موقعیت بوده اید. در واقع بین آنچه در بازار اتفاق می افتد و آنچه شما انجام می‌دهید، فاصله وجود دارد.

شکاف روانشناختی

شکاف روانشناختی یکی از پارامترهایی است که می‌تواند باعث شود معامله گری به یکی از مشکل‌ترین و رمز آلودترین فعالیت‌ها تبدیل شود. سوال اصلی این است که آیا مدیریت معامله گری انجام شدنی است؟ آیا ممکن است انجام معامله هم به آسانی تماشا و تحلیل بازار و فکر کردن به موفقیت باشد؟  پاسخ این پرسش نه تنها بله است بلکه این دقیقا همان چیزی است که این مقاله قصد دارد به شما منتقل کند. شما با شناخت درونی خود و استراتژی مناسب با خلق و خوی خود می‌توانید با آرامش و به دور از هر گونه تنشی بازار را تماشا کرده و بلادرنگ بر اساس سیستم خود وارد معامله شوید.

تفاوت معامله گران موفق با دیگران

تعداد معامله گران موفق در مقایسه با معامله گرانی که حالات مختلفی از سردرگمی و شکست را تجربه می‌کنند کم است. معامله گرانی که همیشه از اینکه قادر نیستند سودی مستمر از بازار کسب کنند در نوعی ناراحتی به سر می‌برند. تفاوت بین این دو گروه مانند تفاوت بین ماه و خورشید است. خورشید و ماه از لحاظ اینکه هر دو از اجرام منظومه شمسی هستند دارای شباهت ها و وجوه اشتراک زیادی می باشند ولی طبیعت آنها مانند تفاوت روز و شب با هم متفاوت است.

هر کسی که وارد حرفه معامله‌گری می شود می‌تواند خود را یک معامله گر بداند. ولی وقتی شما ویژگی‌های معامله گران موفق را با سایرین مقایسه می‌کنید متوجه تفاوت های بزرگی می‌شوید. فرض کنید که رفتن به کره ماه نمایان‌گر بدست اوردن سودی مستمر از بازار باشد. می‌توانیم بگوییم که رسیدن به ماه ممکن است ولی سفر بسیار سختی است و تنها اندکی از مردم قادر به انجام آن می‌باشند. موفقیت در معامله گری به همین صورت است. بازار در یک روز، یک هفته یا یک ماه مشخص مقادیر زیادی پول را برای کسانیکه توانایی ورود به آن را دارند فراهم می‌کند. از آنجایی که بازار در حرکت دائمی است پول دائما در جریان است. این موضوع احتمال موفقیت را شدیدا افزایش می‌دهد و موفقیت ظاهرا در دست شماست. کسانیکه روش گرفتن سود مستمر را اموخته‌اند یا در استانه آن قرار دارند نه تنها پول در دستشان است بلکه می‌توانند به هر میزان که بخواهند از آن برداشت کنند. ولی برای معامله گران ناموفق موقعیتی که در آرزویش هستند قبل از اینکه به دستشان برسد بارها و بارها از جلوی چشمانشان محو می شود و ناکام می مانند.

چه چیزی باعث تمایز این دو گروه شده است؟

مساله که وجود دارد این است که اصلا پای هوش و ذکاوت بیشتر در میان نیست. تنها دلایل مشخصی وجود دارد که باعث می شود بهترین ها عملکرد متفاوتی نسبت به بقیه داشته باشند. شخصیت و واکنش افراد به یک شرایط مشابه نیست. بسیاری از افراد هستند که پیش از رسیدن به سودی مستمر به دلیل گرفتار شدن در درد و رنج های ذهنی و روحی بازار را ترک می‌کنند و وارد دیگر حرفه ها می شوند.

اگر بخواهیم تمام دلایل را در یک دلیل جمع کنیم باید بگوییم که  “معامله گران برتر تنها متفاوت با بقیه می اندیشند و متفاوت رفتار می‌کنند”.  در واقع ما انسان ها متفاوت از یکدیگر می‌اندیشیم. همانطور که بازار مکانی از موقعیت‌های بی پایان است معامله‌گران نیز خود را با موقعیت‌های روانشناختی متفاوتی روبرو میبینند. هر معامله گری مطالب متفاوتی راجع به تحلیل بازار می‌آموزد اما نکته اینجاست که هنر تحلیل به معنای کسب ساختار فکری معامله‌گری نیست. ویژگی تعیین‌کننده‌ای که فاتحان بازار را از سایرین جدا می‌کند این است که آنها به یک ساختار فکری منحصر به فرد و مجموعه ای از رویکردهای منحصر به فرد دست یافته اند که باعث می شود منضبط، متمرکز و فراتر از همه این ها علی رغم معاملات زیان ده مطمئن به نفس باقی بمانند. در واقع معامله‌گران موفق دچار ترسی که سایرین بدان دچارند نمی‌شوند.هر کسی که وارد بازار می شود بیشتر چیزهایی که برای تحلیل آن لازم است را فراگرفته است اما اندک افرادی هستند که می‌توانند سودی مستمر از بازار کسب کنند. در واقع موفقیت یا عدم موفقیت یک معامله‌گر به رویکرد و نوع نگاه او به مساله (بازار) بر می‌گردد.

منبع: گروه اول بورس