ارتباط رویداد مهسا امینی و قوانین مدیریتی

مهسا امینی

گاهی  وقوع یک اتفاق ناگهانی مانند فوت مهسا امینی باعث می‌شود بار دیگر مردم صحنه‌ای فرصتی برای اعتراض به مدیریت و قوانین مشکل دار کشور داشته باشند. حقیقت این است که مشکل تنها وجود یک رفتار اشتباه نیست که مردم را به خروش آورده است. سلسله قوانین و باید نبایدهای غلط (خصوصا موارد اعتقادی) در کنار فشارهای اقتصادی و عدم رضایت از زندگی باعث می‌شود که در نقطه‌ای جماعت مورد هدف طغیان کرده و به دنبال عدالت برای داشتن جامعه ای بهتر باشند.

 

قراردادن مردم مقابل مردم

در یک جامعه طبیعتا افراد در سمت‌های مختلف با تمام مشکلاتی و مسائلی که دارد، مشغول به کار هستند. به عنوان مثال شخصی کار آفرینی می‌کند در حالیکه ممکن است برادر یا اقوام او شاغل در بخش نظام یا سپاهی کشور باشند. اینکه مردم از سیستم مدیریتی و اقتصادی کشور ناراضی باشند حق طبیعی آن‌ها است ولی مشکل از آنجایی شروع می‌شود که در اخبار و رسانه‌ها می‌بینیم که اتفاق وحشتناک  مثل فساد اقتصادی شرکت فولاد مبارکه رخ می‌دهد و تنها دو روز در رسانه ها از آن صحبت می‌شود، ولی عده‌ای دیگر با گذاشتن سیاست‌های غلط باعث کشته شدن انسان بیگناهی بنام مهسا امینی بخاطر مشکل حجاب می‌شوند در حالیکه آن سوی ماجرا اتفاقات و فسادهای چند میلیون برابری در حال رخ دادن است. آیا مشکل ما این است؟ در چنین مواقعی آیا با قرار دادن نیروی انتظامی و سپاه مقابل مردم مشکل از ریشه حل می‌شود؟ آیا بهتر نیست لاقل در این شرایط بجای قرار دادن مردم مقابل هم و ایجاد شورش و آسیب به کشور از خودمان بپرسیم بهتر نیست طور دیگری رفتار کنیم؟؟؟

 

مردم برابر مردم

رفتارهای مدیریتی سیزیف وار

روایت افسانه‌ی سیزیف از روایت های مهم یونان باستان است. سیزیف برای ما نماد کار پوچ و بی فرجام است. سیزیف شخصی بود که در آن زمان بخاطر کارهای اشتباهش محکوم شده بود که تخته سنگی را به بالای کوهی ببرد. این سنگ هر بار که سیزیف به نزدیک قله می‌رسید، میغلتید و به پایین کوه سقوط می‌کرد. و سیزف مجددا این کار خود را تکرار می‌کرد.

این روایط در علم مدیریت و اقتصاد کشور به ما می‌خواهد بگوید بعضی از کارها فقط مردم و دولت را خسته می‌کند و فرجامی جز فراهم شدن شرایط برای سودجویی و فساد عده ای ندارد. ولی سیزیف بالاخره روزی فهمید که رفتارش اشتباه هست.

یا به عنوان یک مثال دیگر علت ‍‍‍پیشرفت ژاپن و اقتدار جهانی آن این بود که همه با هم، هم صدا بشوند و موارد اضافی و قوانینی که باعث عقب ماندگی کشورشان می‌شود را دور بریزند. که نتیجه‌اش اینطور می‌شود که در کشورهای مختلف برای خرید خودروهای ژاپنی گاها مردم صف می‌کشند. ولی آیا شده شرکت های ایران خودرو و سایپا لحظه ای بایستند و تولید خودروهای بی کیفیت خود که این همه تلفات مالی و جانی به افراد می‌زند را متوقف کنند؟ آیا وقت آن نشده که مسئولین به صدای مردم توجه کنند؟ شما هم مانند هر انسانی با هر سطحی مالی و رفاهی که باشید طول عمر مشخصی دارید، آیا قشنگتر نیست که در این مدت محدود زندگی کاری کنیم کل جامعه خوش حال و در حال رشد باشند؟ نه  اینکه تنها عده‌ای از مفسدان که به فکر منافع مردم کشور خودشان نیستند بخورند و ببرند. مگر منابع این کشور محدود است؟!

 

مطالب مهم دیگر
مقایسه ویژگی‌های پس‌انداز و سرمایه‌گذاری

سیزیف

پدیده حکمرانی اقلیت

مشکل اصلی که ما الان در کشور داریم وجود قوانین محدود کننده‌ای است که بال و پر کشور را برای پیشرفت بسته است. شنیده اید که میگن   “هر سخن جایی دارد و هر نکته مکانی”  این ضرب المثل به ظاهر ساده، درس‌های سنگین و کارآمدی در دل خود دارد.

در برخی از مواقع وجود پدیده حکمرانی اقلیت کار بسیار خوبی است. مثلا در محیط خانواده وقتی فردی از اعضا مریض می‌شود بقیه افراد نیز به خاطر اینکه اون فرد زودتر بهبود یابد و در کنار آن خودشان نیز از خطر گرفتن مریضی از عضو دیگر خانواده مصون بمانند، مدتی طوری رفتار میکنند که شرایط مناسب فرد بیمار باشد تا بهبود یابد. مثلا استفاده از غذاهای آب پز و رسیدگی های غذایی و بهداشتی. حالا فرض کنید همین پدیده حکمرانی اقلیت رو ما بخوایم همه جا استفاده کنیم. جامعه دیگر مثل فضای خانه نیست که یه عده اقلیت یا شخص برای کل جامعه تعیین تکلیف کند. همانطور که وقتی کودکی را از انجام کاری منع کنیم به آن حریص‌تر می‌شود در جامعه هم باید به همه احترام گذاشت و برای موارد خصوصی و اعتقادی مردم یک عده تعیین تکلیف نکنند.

سوء تفاهمی که اینجا ممکن براتون پیش بیاد اینه که فکر کنین مردم یا جامعه مخالف قانون گذاری هستند. در صورتیکه اینطور نیست گذاشتن قانون در امور مهم مثل ترافیک کشور، دزدی، تجاوز به دیگران و از این دست مسائل خیلی درست و بجا است ولی در مسائل شخصی و اعتقادی باید طوری رفتار شود که هر کس بر اساس عقاید خودش چیزی را قبول یا رد کند. قطعا با تحمیل زور حتی اگر افراد را به کاری وادار کنیم پس از مدتی موجب ناکارامدی و عدم شکوفایی آن قسمت و افراد دیگر می‌شویم. پس احترام به خواسته و عقاید افراد جامعه و اقدامات در این جهت موجب هماهنگ‌تر شدن و بهتر شدن حال کشور، مردم و اقتصاد کشور می‌شود.

 

مطالب مهم دیگر
افراد پر اطلاع ولی جیب خالی!

حکمرانی اقلیت

ضعف اصلی حکمرانی اقلیت

در حکمرانی اقلیت منافع قشری محدود به منافع اکثریت جامعه ترجیح داده می‌‌شود. از نتایج همین کار متولد شدن سلطان‌های مختلف در بازار می‌باشد. مانند سلطان سکه، سلطان زعفران و غیره. هیچگاه مردم در مقابل حرف زور طولانی مدت نمی‌توانند کوتاه بیاورند و نتیجه آن این اعتراضاتی می‌شود که اکنون در اقصی نقاط کشور شاهد آن هستیم. دنیا متعلق به قشر خاصی نیست و همه حق زندگی بر اساس عقاید خود را دارند و هیچ دین و آیینی، ظلم و جبر را درست ندانسته است. همانطور که در دین اسلام هم آمده که “لاکراه فی الدین”

 

ضعف اصلی حکمرانی اقلیت

نتیجه گیری

همانطور که وجود یک میوه خراب در میان یک سبد میوه‌ی سالم موجب خرابی میوه‌های سالم دیگر می‌شود، وجود قوانین نادرست نیز موجب بهم ریختگی جامعه و عدم رشد کشور می‌شود. پس اگر مسئولینی که در این کشور زندگی می‌کنند، واقعا دوست دارند خودشان هم در کشور سالمی زندگی بکنند و شرایط کشورمان در مسیر توسعه و رشد قرار بگیرد، نیاز است که به افکار جامعه احترام بگذارند و با این چنین مواردی که روحیه یک کشور را جریحه دار می‌کند برخورد قاطع کرده و حکمرانی اقلیتی را کنار گذاشته تا مردم بهتر بتوانند زندگی و امنیت را تجربه کنند. قطعا این آشوب و اغتشاشات به نفع کشور و مردم نیست، ‍‍‍ پس چه خوب است که صدای مردم شویم و خانواده‌ی خود را به عنوان یک مسئول رده بالا، جدا از مردم که  اون‌ها نیز خانواده دوم ما هستند، ندانیم. در پایان امیدوارم که جمله‌ی اقای رئیس جمهور که “من صدای مردم ایران خواهم بود “ از فعل به عمل در بیاید. و شاهد فرداهای روشن‌تری برای کشور عزیزمان باشیم.

 

منبع: اول بورس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *