دسترسی سریع
در این مقاله قصد داریم به اساسیترین ویژگی ها و ریز نکات بازارهای مالی و معاملهگری در آنها بپردازیم. بازار میتواند به هر سمتی و در هر زمانی که میخواهد حرکت کند.این موضوع به خصوص برای کسانیکه تجربه رفتارهای ناگهانی بازار را دارند کاملا روشن است. مشکل بیشتر ما این است که با مسلم دانستن این ویژگی خطاهای خود را توجیه میکنیم و آنها را مرتب تکرار میکنیم. در واقع اگر واقعا پذیرفته باشیم که وقوع هر اتفاقی در بازار ممکن است پس با این حال چرا تعداد شکست خوردگان در بازار اینقدر زیاد است!
درک این موضوع سخت نیست چرا که میدانیم اساسیترین جزء بازار معامله گران هستند. هر معاملهگری به عنوان یک نیروی مؤثر روی قیمتها عمل میکند و بازار را بالا یا پایین میبرد. به نظر شما چرا معامله گران یک سهم را از قیمت اصلی آن بالاتر میخرند و یا آن را با قیمتی پایین تر از قیمت واقعی آن میفروشند؟ برای پاسخ آن باید موارد زیر را بررسی کنیم.
انگیزه های یک فرد از معاملهگری
دلایل زیادی در پشت انگیزه های یک فرد برای معاملهگری وجود دارد. در هر حال برای روشن شدن موضوع لازم نیست تک تک دلایل یک فرد را بدانیم چون در نهایت همه آن ها یک هدف نهایی دارند و آن هم بدست آوردن پول است. یک معامله گر قادر به انجام دوکار است، بخرد یا بفروشد.
و تنها دو نتیجه برای هر معامله وجود دارد (سود یا زیان) بنابراین با قطعیت میتوان گفت که صرفنظر از تک تک دلایل افراد برای معامله تنها یک دلیل اصلی برای همه وجود دارد و آن هم کسب سود است. و تنها دو راه برای کسب سود وجود دارد اینکه ارزان بخرد و گران بفروشد یا گران بفروشد و ارزان بخرد. اگر فرض کنیم که هر کسی به دنبال کسب پول است پس تنها یک دلیل باقی میماند برای اینکه چرا یک معامله گر یک سهام را بالاتر از قیمت اصلی آن می خرد؟ و دلیل آن این است که آن سهم را در قیمت بالاتری در آینده بفروشد.
ارتباط رفتار معامله گران با قیمتها
اگر رفتار بازار را به عنوان تابعی از حرکت قیمت ها بدانیم و حرکت قیمت ها هم تابعی از رفتار معاملهگران باشد، پس میتوان گفت که حرکت قیمت ها (رفتار بازار) تابعی از آن چیزیست که معاملهگران در مورد آینده پیشبینی میکنند. به عبارت دقیقتر حرکت قیمتها تابعی است از اینکه هر معاملهگری نظرش درباره بالا یا پایین بودن قیمت ها چیست. اجزای اساسی رفتار بازار کاملا ساده هستند. تنها سه نیروی اصلی در بازار وجود دارد.
معامله گرانی که فکر میکنند قیمت پایین است و میخرند.
معامله گرانی که فکر میکنند قیمت بالا است و میفروشند.
معامله گرانی که منتظرند تصمیمشان را درباره بالا یا پایین بودن قیمت ها بگیرند.
از لحاظ تکنیکی گروه سوم نیروی بالقوه بازار را تشکیل میدهند. نحوه تفسیر معاملهگران از بالا یا پایین بودن قیمتها طبق قاعده خاصی نیست. زیرا بیشتر افراد به صورت نامنظم سازمان نیافته، دلبخواهی و تصادفی معامله میکنند. اما فهمیدن اینکه در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد زیاد سخت نیست. زیرا حرکت یا عدم حرکت قیمت ها تابعی از دو گروه اول است، یعنی معاملهگرانی که فکر می کنند قیمت ها بالا است و آنهایی که فکر می کنند قیمت ها پایین است. اگر نیروهای بین این دو گروه در تعادل باشند قیمت ها حرکتی نمیکنند و همین عامل عدم تعادل باعث چرخش و سمت گرفتن بازار در جهت قدرتمندتر می شود.
اصول هماهنگ شدن با بازار
قدم اول برای هماهنگ شدن با بازار این است که حقایق روانشناختی بازار را کاملا بفهمید و درک کنید. این قدم جایی است که بیشترین سردرگمی، ناامیدی و راز آلودگی را دارد. خوب تحلیل کردن بازار نقش غیرقابل انکاری در موفقیت آن دارد اما ارزش آن به اندازه ای که معاملهگران برایش قائلند نیست. بازار ورای الگوهای رفتاریاش از ویژگیهای روانشناختی منحصر به فردی برخوردار است. ماهیت این ویژگی ها مشخص میکنند که یک شخص باید چگونه باشد تا بتواند به طور مؤثر در بازار فعالیت کند. برای عملکرد مؤثر در این محیط باید ویژگیها و خصوصیاتی داشته باشیم که با آنچه که تاکنون آموختهایم که در محیطهای متفاوت بکارگیریم، فرق کند. بعنوان مثال اگر شما به جای ناشناخته ای سفر کنید و اهدافی داشته باشید که با این سفر برآورده میشوند اولین چیزی که با آن اشنا میشوید آداب و رسولی محلی مکانی است که به آن میروید چرا که با این که خود را با محیط آنجا سازگار میکنید تا بتوانید توفیق بشتری را به دست بیاورید. (هماهنگ شدن با رفتار محیط) نکته جالب اینجاست که اکثر معاملهگران این حقیقت را نادیده میگیرند که برای موفقیت در بازار باید خود را با محیط آن وفق دهند و این آن نکته طلایی است که خیلی ها از آن بیخبر هستند.
دلایل بی توجهی معامله گران به وفق دادن خود با بازار
- شما برای موفقیت در یک معامله نیاز به هیچ مهارت پیچیده ای ندارید ولی بسیاری از معامله گران سالهای زیادی طی میکنند تا متوجه شوند تفاوت زیادی بین سود مستمر و سودهای تصادفی وجود دارد.
- برای معامله کردن نیاز به رفتن به مکان خاصی نیست و چون از طریق یک محیط آشنا که اینترنت گوشی یا لپ تاپ شما است وارد محیط معامله گری میشوید، فکر میکنید که همه چیز آشنا و راحت است و نیاز به تطبیق پذیری خاصی با این محیط نداریم. و عدم رعایت این دو مورد در نهایت باعث تفاوت بین معاملهگران موفق و ناموفق میشود.
منبع: تحلیل تکنیکال بنیادی یا ذهنی، مارک داگلاس
درود بر شما، مدت زیادی نیست وارد بازار ارز دیجیتال شدم و معامله های زیاد نداشتم ولی با همین وفق دادن محیط و درک چارت میتونم بگم بالای هشتاد درصد مواقع جهت بالا یا پایین رفتن قیمت رو تشخیص بدم، تکنیکال در کنار روانشناسی فکر میکنم یه ترکیب فوق العاده باشه، با ترکیب این دو میتونی تشخیص بدی این ریزش تا کجاست، این کف سازیه میره بالا حمایت میشه یا تو اون نقطه خاص دچار فشار فروش میشه، با نشستن پای چارت و درک کردنش میشه به این روانشناسی رسید
بسیار عالی دوست عزیز