دسترسی سریع
در این مقاله به بررسی تفاوتهای رفتاری و عملکردی بین معاملهگران و تحلیلگران میپردازیم. معاملهگران بر خلاف تحلیلگران هیچ پیشبینیای از آینده حرکات قیمت ندارند و بر این باورند که حرکت قیمت غیر قابل پیشبینی است و ما فقط باید زمان حال بازار را بررسی کنیم. همین تفکر طلایی باعث شده که جایی که تحلیلگران پیشبینی افت قیمت در بازار را میکردند و از بازار خارج میشدند یا اگر در هنگام کار در بازار دو طرفه، پوزیشن فروش میگرفتند، معاملهگران در این شرایط بدون هیچ پیشبینی از آینده حرکت قیمت سهام یا ارزهای دیجیتال در معامله باقی می ماندند و تنها حرکت قیمت را دنبال و در مواقعی حتی به خریدهای خود اضافه میکردند تا زمانیکه که خود قیمت به آنها دستور خروج از بازار را بدهد.
نکته طلایی تنها این جمله است که “قیمت غیر قابل پیشبینی است” و به دلیل درک همین جمله طلایی است که برندگان این بازارها معاملهگران هستند.
معاملهگر کیست؟
معاملهگر در واقع فردی است که علاوه بر دانش تحلیلگری به موارد زیر تسلط و آگاهی دارد.
- حد زیان
- هدف قیمتی سهم
- نقطه ورود
- نقطه افزایش حجم و قیمت سهم
- مدیریت فعال
- نقطه خروج اضطراری
- مدیریت ریسک
- مدیریت سرمایه
- روانشناسی معامله گری
- شناخت بازیگران بازار
ویژگیهای اصلی یک معاملهگر چیست؟
معاملهگر علاوه بر داشتن توانایی تحلیلگری، باید از لحاظ خصوصیات شخصیتی نیز فردی متعادل باشد. یعنی یک معاملهگر حرفهای باید حد وسط ریسک پذیری و ریسک گریزی یا حد وسط ترس و بی باکی را داشته باشد. معاملهگر حرفه ای یک انسان کامل است، زیرا ترس، طمع، شجاعت، پذیرش و نکات مثبت دیگر خود را میشناسد و آنها را در سطحی متعادل نگه می دارد.
یک معاملهگر حرفه ای مثل یک فرمانده جنگ است که مراحل پیشرفت خود را پله پله طی کرده است. این فرمانده روزی یک سرباز ساده بوده است که با گذر زمان و تلاش، کسب تجربه نموده و به این درجه دست یافته است. برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای باید از تحلیلگری شروع کرد و در گذر زمان تجربه کسب کرد تا به درجه معاملهگر حرفهای رسید.
تفاوت دیدگاه بین معاملهگران و تحلیلگران
تحلیلگران معتقدند که میتوانند میزان حرکات قیمت، سقف و کف قیمت را با دانش تکنیکالی و فاندامنتالی خود با احتمال بسیار بالا پیشبینی کنند، ولی معاملهگرها با صداقت تمام و بدون هیچ ادعایی، اذعان میکنند که حرکات قیمت غیر قابل پیشبینی است و ما به عنوان یک معاملهگر حرفهای هیچ پیشبینی از آینده حرکتی قیمت نمیکنیم و فقط با قیمت همگام میشویم. در نتیجه زمان خوب خرید و فروش را در حال بازار شناسایی کرده و اقدام به معامله میکنیم.
معامله گری علم است یا هنر
ریاضیات، فیزیک، شیمی علم هستند. قوانین این علوم قطعیت دارند و نمیتوان آنها را نقض کرد. مثلا در شرایط استاندارد ، آب در دمای صفر درجه یخ میزند ولی در معامله گری قطعیتی وجود ندارد و عملا معاملهگری، بازی با احتمالات است. میتوان گفت که معاملهگری یک مهارت و طلایی است، که با کسب آن میتوان سودهای جذابی به دست آورد.
چه تفاوتی در عمل بین معاملهگری و تحلیلگری وجود دارد؟
تصور کنید فردی در 50 معامله پشت سر هم موفق بوده و در هر معامله هم صد در صد سرمایه خود سود به دست میاورد. این فرد در معامله 51 موفق نبوده و 100 درصد سرمایه خود ضرر میکند. چند تا نتیجه میتوان از این موضوع گرفت.
- این فرد تحلیلگر کم نظیری است که از 51 پیشبینی 50 مورد را درست پیشبینی کرده است.
- این فرد یک معاملهگر مبتدی و ناشی است چون یک معامله زیانده منجر به ورشکستی وی شده است. و در معاملات خود ریسک زیادی را به سرمایه اش وارد آورده است.
تحلیلگران چگونه به این باور میرسند که معاملهگر هستند؟
اکثر افرادی که در بازارهای مالی دچار ورشکستگی شدهاند در یک مورد همگی اشتراک داشتهاند. همه آنها چند معامله اول خود را با سود پشت سر گذاشته بودند ولی در نهایت به سرعت ورشکسته شدهاند. تعداد بسیار کمی از آنها نیز در همان ابتدا معاملاتشان منجر به زیان شده و ورشکسته شدهاند.
نتیجه گیری
- بازارهای مالی بسیار اغوا کننده هستند و معمولا در ابتدای کار روی خوش به تازه واردها نشان میدهند.
- زمینه ریسک پذیری و اعتماد به نفس شخص تازه وارد که نهایتا یک تحلیلگر است و هنوز یک معاملهگر نشده، بعد از کسب چندین سود متوالی به شدت بالا میرود و در نتیجه با ریسک پذیری بیشتری وارد معاملات بعدی خود می شود و همین امر پایه اصلی ورشکستگی و از دست رفتن سرمایه او میشود.
- شخص تازه وارد بعد از اولین معامله زیان ده بالانس روانی خود را از دست میدهد و به رفتار هیجانی روی میآورد. همین رفتار هیجانی باعث میشود فرد تازه وارد در یک بازه زمانی کوتاه، تعداد معاملات فکر نشده و احساسی زیادی انجام دهد که نتیجه آن در ادامه ورشکستی و کسب زیانهای پی در پی خواهد بود.
- نکته طلایی این است که تحلیلگری که چند معامله پشت سر هم سودآور داشته است فاصله زیادی با معاملهگری دارد که به درآمد مستمر رسیده است و با حجم سرمایه بالا کار میکند. درآمد مستمر یعنی اختلاف سودها و ضررهای معاملهگر طی هر 20 معامله پشت سر هم عددی مثبت باشد و به میزانی که این عدد مثبت بزرگتر باشد یعنی معاملهگر حرفهایتر است.
منبع: سایت اول بورس