دسترسی سریع
در بازارهای مالی و سرمایه گذاری افراد با توجه به اینکه با دید کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت بازار را دنبال میکنند از دو تایم فریم مهم استفاده میکنند.
- تایم فریم بالا برای پیشبینی جهت حرکت قیمت (تایم فریم ماهانه و هفتگی)
- تایم فریم پایین برای پیدا کردن نقطه ورود مناسب ( تایم فریم روزانه، ساعتی و دقیقهای بسته به نوع استراتژی معاملاتی )
نمونه مثال برای رفتار معاملهگر میان مدت
این نوع افراد از تایم فریم 4 ساعته برای پیشبینی جهت حرکات قیمت استفاده میکنند. و از تایم فریم 1 ساعته برای نقطه ورود به سهم بر اساس شرایط تکنیکالی و نموداری سهم استفاده میکنند. البته باید بدانید که انتخاب تایم فریم برای هر معامله گری متفاوت است و یکی از مهمترین عوامل موفقیت معاملهگران میباشد. برای انتخاب یک تایم فریم مناسب، معامله گر باید شناخت کافی به روحیات خود را داشته باشد و به صورت عمیق بازاری را که میخواهد در آن معامله بکند، بشناسد.
معامله گر با تمرین و تست گرفتن مکرر از تایم فریم ها، به پاسخ این سوال که چه تایم فریمی برایش مناسب است، دست خواهد یافت. عوامل نظیر صبر، طمع، توان مالی، سرعت عمل در تصمیم گیری، ابزارهای معاملاتی، بازیگران بازار، میزان قدرت نقدشوندگی بازار، مکانیسم رفتار بازارها و شرایط سیاسی بازارها در انتخاب تایم فریم معاملاتی دخیل هستند.
روشهای معاملاتی
در دنیا سبک ها و ابزارهای تحلیل تکنیکال پیچیده و مختلفی وجود دارند که به صورت فنی میتواند توده خریداران و فروشندگان را در بازار پیشبینی کند. اگر پیشبینی کنند که حجم خریداران قویتر است، دستور به خرید سهام میدهند و اگر توده فروشندگان قوی تر باشد، دستور فروش سهام را میدهند. برای درک این بخش میتوان موارد زیر را نام برد:
- روش تحلیل تکنیکالی جان مورفی که در سال 1934 ابداع و کشف شد.
- امواج الیوت در سال 1940 کشف و معرفی شد.
- نیکلاس دارواش، مانیفست بورسی خودش را در سال 1960 ارائه داد.
- بیل ویلیامز به همراه دختر خود در سال 1995 روش خود را در بازار به کاربردند و برای معاملهگران افشا کردند.
- استفاده از ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها
- استفاده از ابزارهایی مانند فیبوناچی و چنگال اندروز
کسانیکه از این سبکها، تکنیکها و ابزارها در پیشبینی روند قیمت استفاده میکنند را تحلیلگران تکنیکالی مینامند.
چند نتیجه مهم از سبکها و روشهای معاملاتی
اولین مورد تاریخ تولد این سبک ها میباشد. با دیدن این سبکها میتوان به این نتیجه رسید که آنها حدود 70 سال پیش خلق شدهاند و با گذر زمان قطعا همه علوم پیشرفت میکنند. فرقی ندارد علم معامله گری باشد یا علمی مهندسی، پزشکی یا اختر شناسی. در واقع علم اقتصاد نیز به مرور زمان پیشرفت های مهمی میکند، پس می توان این سوال را مطرح کرد که آیا روش های ساخته شده با تفکر و تجربه 70 سال پیش در شرایط کنونی نیز همان کارایی قبلی خود را دارد؟ مگر بازارها در این مدت تغییر نمیکنند چه از نظر بازیگران و حجم افراد حاضر در بازار و چه از نظر ساختار بازار و سیاستهای کارگزاریهای بازار؟
دومین مورد کاربرد محدود روشهای معاملاتی است. تمام روشهای معاملاتی در بازارهای اکیدا صعودی یا نزولی سود کم یا زیان میسازند. ولی این روشها در بازارهای بدون روند یا همان بازار رِنج که قیمتها درجا می زنند، نمیتوانند سود بسازند و یا حتی سودهای قبلی فرد را حفظ بکنند.
سومین مورد این است که روشهای معاملاتی که آموختهایم کارایی قبلی خود را ندارند. این روشها شاید تا سال 2006 کارآمد بوده باشند اما از حدود سال 2008 کارایی آنها کاسته شده است و با تغییر ساختار بازار قطعا کارایی پیشین را ندارند و نخواهند داشت.
چهارمین مورد ضریب خطای بالای روشهای معاملاتی است که خیلیها آنها را بیان نمیکنند. خیلی روشها فقط جهت روند را نشان میدهند ولی نمیتوانند با قطعیت بالا و اطمینان روش خوبی برای فرد جهت کسب سود مستمر از بازارها باشند.
پنجمین مورد در مورد روشهای تکنیکالی این است که پیشبینی جهت به تنهایی راه گشای افراد در بازارهای مالی نیست. با بررسی نمودار بسیاری از سهم ها متوجه میشوید بعد از یک تاریخ معین دیگر آن قابلیت و کارایی که قبلا داشتهاند را ندارند و درصد خطای خیلی از روشهای معاملاتی و تحلیلی بیشتر شده است.
منبع : اول بورس