دسترسی سریع
در این مقاله به بررسی مفهوم چند اصطلاح در بازارهای مالی میپردازیم.
معاملات در کف و سقف قیمت
افراد سطح عادی در بازارهای مالی علاقه دارند در کف قیمتی بخرند و در سقف ها سهم را خالی کنند یا بفروشند. واقعیت این است که مادامی که قیمت بطور کامل تغییر جهت نداده باشد، کف و سقف قیمت قابل تشخیص نیست. اگر کسی در سقف و کف قیمت معامله کرده، کاملا اتفاقی بوده و هیچ استدلالی پشت این معامله نبوده است. معمولا کسانیکه معتقدند باید در سقف و کف قیمت وارد شوند اولین دسته از معامله گرانی هستند که بر خلاف حرکت بازار عمل کرده و ریسک زیادی به دارایی خود وارد میکنند.
نکته : کسانیکه با دید میان مدت و بلند مدت اقدام به معامله میکنند باید بدانند که بازارها ممکن است هفته ها یا ماهها در کف یا سقف قیمتی خود درجا بزنند و همین امر باعث میشود سرمایهشان بدون سودآوری فقط درگیر معامله باشد و فرصتهای سودآوری در بازارهای دیگر را نیز از دست بدهند. افرادی که دنباله سودهای امن و رو به بالا هستند باید در تشخیص و شناسایی میانه روندها مهارت پیدا کنند، یعنی جایی که قیمت از کف و سقف خود جدا شده باشد.
ریسک به پاداش (risk to reward)
ریسک به پاداش یعنی معامله گر طبق شناختی که نسبت به حرکات قیمت در نمودار معاملاتی پیدا کرده، معاملاتی را انتخاب کند که سودشان بیشتر از زیانشان باشد. استفاده از حد ریسک به پاداش یا ریسک به ریوارد 3 به 1 یه استراتژی مناسب در این زمینه میباشد. یعنی اگر معامله منتهی به برد شد 3 واحد سود کنیم و اگر منتهی به باخت شد یک واحد ضرر کنیم.
نکته : معاملهگران مبتدی همیشه برای ورود امن به یک معامله دنبال تاییدهای مختلفی هستند تا درجه اعتماد به نفسشان برای ورود به معامله تکمیل شود. این افراد در نهایت وراد معاملات میشوند ولی همیشه نقطه ورود آنها به معامله در نواحی انتهای روند است. آنها همیشه میانه روند را از دستداده و در نهایت سریع ورشکسته میشوند. یکی از این تاییدهایی که معاملهگر را سریعا به ورطه نابودی میبرد، توجه به مورد ریسک به پاداش است. یک معاملهگر حرفه ای توقع دارد قیمت در میانه روند حرکت بزرگی و امنی بکند و هر تاییدی برای ورود امنتر به منزله اتلاف زمان و نزدیک شدن به انتهای روند است.
نقاط افزایش حجم
اگر معامله گر بخواهد سود خوبی به دست بیاورد باید تا جایی که مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک اجازه میدهد در میانه روند حجم معاملات خود را افزایش دهد. معاملهگر حرفهای به جای اینکه بر ابتدا و انتهای روند متمرکز شود، تمام تمرکز خود را در میانه روند میگذارد. چرا که حرکات بزرگ قیمت در میانه روند شکل میگیرند. همچنین کندلهای بزرگ و سریع را در میانه روند قیمت میبینیم. البته عمر میانه روند کم است و در زمان کوتاهی قیمت به انتهای روند می رسد. در میانه روند احتمال برد معاملات نسبت به زیان به شدت بالاتر است.
مدیریت فعال برای معاملهگران حرفهای
دنیای اقتصای و سیاسی الان پر از اخبار ناگهانی است. یک خبر لحظه ای سیاسی، نظامی یا ورود یک معاملهگر با حجم سرمایه بالا میتواند به طور کلی روند را تغییر بدهد. برای این است که ما پذیرفتهایم که حرکات قیمت غیر قابل پیشبینی هستند. معاملهگر حرفهای وقتی معاملهای را باز میکند لحظه به لحظه آن را دنبال کرده و اگر شرایط بازار به گونهای باشد که بر خلاف تفکری که معاملهگر داشته جلو برود، در این شرایط فرد باید سریع از معامله خارج شود، قبل از اینکه حد زیان یا هدف قیمتی فعال شود.
سود مرکب (کامپوند)
مهمترین مزیتی که این شغل معاملهگری و سرمایهگذاری نسبت به تجارتهای دیگر دارد، سود مرکب است. زمانی سود مرکب معنی پیدا میکند که معاملهگر به درآمد مستمر رسیده باشد. درآمد مستمر یعنی که بعد از یک تعداد معاملات مشخص مثلا 30 معامله یا مدت زمان مشخص مثلا 3 ماه برایند سودهای معاملهگر بیشتر از زیانهایی که کرده باشد. و حد زیانهای هفتگی و ماهانه مبنای حداکثر ضرر معاملهگر باشد.
منبع : اول بورس