دسترسی سریع
خیلی ها فکر میکنند افراد تراز اول بازار و معاملهگران حرفهای از قبل همه چیز را در مورد بازار میدانسته یا رانتهای اطلاعاتی خاصی دارند. ما منکر این نیستیم که عده ای هستند که رانت های اطلاعاتی دارند ولی وسعت بازارهای مالی به قدری هست که ما هم میتوانیم سهم بزرگی از سود ها رو نصیب خود بکنیم.
درک بازار و معاملهگری
میزان درک شما از بازار و کنترل و تسلط بر آن زمانی مهم است که بخواهید سودی مستمر از بازار کسب کنید. یعنی اگر بخواهید گهگاهی سودی از بازار بگیرید نیاز نیست که در مورد خودتان یا بازار چیز زیادی بدانید. آنچنان که برای زدن تنها چند ضربه خوب در گلف لازم نیست بازیکنی حرفهای باشید. سوال مهم این است که ما برای استمرار در کسب سود به عنوان یک معامله گر حرفهای و کارکشته به چه مهارتی نیاز داریم؟ یکی از این مهارتهای مهم طرز فکر و تمایلات ما نسبت به بازار است. اگر ما آگاه نباشیم که که طرز تفکر ما است که بر روی تفسیر ما از بازار تاثیر میگذارد، فکر میکنیم این رفتار بازار است که مانع موفقیت ما در آن میشود. در نتیجه تصور میکنیم برای دوام در بازار باید بیشتر و بیشتر راجع به آن بدانیم. این منطق دامی است که بیشتر معاملهگران گرفتار آن می شوند و اغلب کاری از پیش نمیبرند. بازار متغیرهای بسیار و اغلب متضادی دارد. علاوه بر این هیچ محدودیتی در مورد رفتار آن وجود ندارد. بازار در هر لحظه به هر صورت که بخواهد عمل میکند. در حقیقت هر کسی که در آن معامله میکند یک متغیر از آن است و میتوانیم بگوییم بر رفتار بازار تاثیرگذار میباشد.(چه معاملهگران حقیقی چه پول درشتها و بازیگران بزرگ)
ماهیت عملکردی بازار
مهم نیست شما چقدر راجع به بازار بدانید یا اینکه چقدر شما تحلیلگر باهوشی هستید. در هر حال نمیتوانید حرکتی از بازار که ممکن است به شکست شما و از دست دادن پول بینجامد را پیشبینی کنید. اگر از تباه کردن و از دست دادن پول میترسید هرگز به اندازه کافی قادر نخواهید بود که تاثیرات منفی ترس را از خود دور کنید و بی طرفانه و بدون هیچ تردیدی به معامله بپردازید. به عبارت دیگر شما قادر به مواجه شدن با شرایط عدم تضمین بازار نیستین. واقعیت تلخ معاملهگری این است که هر معامله یک نتیجه غیر قطعی دارد. وقتی شما احتمال وقوع هر نتیجه ای را بپذیرید آن گاه آگاهانه یا ناآگاهانه از هر احتمالی که ممکن است منجر به ناراحتی شما شود اجتناب میکنید. این به این منظور نیست که برای تعیین موقعیتها شما به آموزش و هیچ نوع تحلیلی نیاز ندارید، بلکه منظور این است که صرف تحلیل خوب بازار به معنای گرفتن سود مستمر از آن نیست. چرا که هیچگاه نمیتواند مشکلات مربوط به عدم اعتماد به نفس، بی انضباطی یا تمرکز نامناسب را حل کند. وقتی با این فرض پیش بروید که تفسیر بیشتر و بهتر بازار باعث میشود که از آن سود خوب و مستمر کسب کنیم، مرتب به دنبال متغیرهای موثر در بازار هستید که خود را با آنها تجهیز کنید ولی بازهم میبینید که بازار به شما خیانت میکند و شما را نا امید میگرداند و این دلیلی ندارد جز اینکه توجه خود را به آن چیزی که باید مبذول نکردهاید. در این مواقع حس میکنید که به بازار دیگر نمیتوان اعتماد کرد در حالی که واقعیت این است که به خودتان نمی توانید اعتماد کنید نه بازار.
ترس و اعتماد
ترس و اعتماد هر دو حالتهای متناقضی از ذهن هستند که از عقاید و تمایلات ما سرچشمه میگیرند. اگر بخواهم صادق باشیم باید بدانیم که کار کردن در محیطی که هر لحظه ممکن است خیلی بیشتر از آن چیزی که انتظار دارید از دست بدهید نیاز به اعتماد به نفس کامل دارد. به هر حال شما نمیتوانید به این اعتماد دست یابید مگر اینکه پا روی سرشت طبیعی خود بگذارید.
تاثیر ترس بر عملکرد
یک نکته مهم که باید از آن آگاهی داشته باشید تا بتوانید به آن عمل کنید این است که زمانی که شما به چیزی بیمناک هستید هیچ موقعیتی نخواهید داشت. نمیتوانید موقعیتی بیابید یا روی موقعیتهایی که شناسایی کرده اید به درستی عمل کنید. زیرا ترس باعث کندی و بی تحرکی شما در اقدامات تان می شود. ترس پاهای ما را فلج میکند و به صورت ذهنی نیز موجب میشود تا تمام توجه ما روی آن متمرکز شود و نتوانیم از فرصت های ایجاد شده در بازار استفاده کنیم.
نتیجه گیری
یادگیری تحلیل بازار برای حرفهای شدن به تنهایی کافی نیست. چرا که در این حالت دو مورد پیش میآید اول اینکه شما باید تمام متغیرهای بازار را بشناسید که تعداد متغیرها بینهایت است و انجام اینکار به صورت روزانه یا در لحظه غیر ممکن است. و دومین مورد این است که در هر شرایط باید ریسک کنیم و نتیجه قطعی نیست. آدم ریسک پذیر تمایل خود را برای مقصر قلمداد کردن بازار و امیدهای واهی کم کم از دست میدهد و یاد میگیرد اطلاعات را خیلی مهم فرض نکند و تمرکزش را بر روی خودش متمرکز میکند که در این حالت با کنترل و شناخت بهتر خود نتایج بهتری از بازار میگیرد. و در نهایت باید بدانید که اگر نتوانید به خودتان اعتماد کنید و بی طرفانه و بر اساس رویکردهای اصلی خودتان تصمیم بگیرید، گرفتن سودی مستمر و پایدار از بازار غیر ممکن است. جالب این است که وقتی که شما به ساختار ذهنی یک معاملهگر دست مییابید مساله را به همان آسانی میبینید که در ابتدا انتظار داشتید و در این زمان است که نتایج عالی را لمس میکنید.
منبع: اول بورس