دسترسی سریع
ضررهای مالی یکی از مهمترین مباحثی است که هر سه گروه معامله گران حرفه ای، زیانگر و معامله گران چرخه رونق و ورشکستگی با آن روبرو هستند. علت بیشتر ضررهای مالی در نداشتن اطلاعات کافی در بحث مالی رفتاری و روانشناختی حرکت بازارها است. زیر در آن زمان که شما در معامله ای ضرر میکنید فرد و افراد دیگه در حال سود گرفتن از معاملات خود هستند و این یه چرخه روانی همیشگی در حرکت بازار می باشد. در این مقاله به بررسی مهمترین علتهای ضرر افراد در بازارهای مالی می پردازیم.
شاید فکر کنید علت ضررهای مالی افراد در بازارهای مالی و بورس نداشتن آموزش است. دیدن آموزش هر چند امری بسیار مهم است ولی خیلی از افراد با وجود اینکه آموزش های زیادی دیده اند ولی همچنان در عمده معاملات خود با شکست مواجه میشوند. اگر بحث آموزش(تحلیل تکنیکال و بنیادی) و نقایص فنی و سیستمی و ضعف عملکردی سیستم های کارگزاری ها را کنار بگذاریم مهمترین و اصلی ترین علت ضرر افراد در بازارهای مالی نداشتن درک از رفتار بازار و رفتار نکردن بر اساس اصول انضباط شخصی معامله گری در مواجه با بازار است.
2 فاکتور سمی ضررهای مالی
1- خود شیفتگی
2- خود تخریبی
خود شیفتگی و خود تخریبی دو نیروی روانشناختی قوی هستند که اثرات منفی بر بنیان فکر شما می گذارندو شما تا زمانیکه موفق نشده اید رشته ای از معاملات سودده و یا زیان ده را تجربه کنید، خود را با این دو نیرو درگیر نمیبینید.
خود شیفتگی در زمانی به وجود می اید که فرد بر حسب تصادف یا شانس و موارد غیر منطقی دیگر به موفقیت در تعدادی از معاملات خود دست پیدا میکند.شما وقتی موفق هستید اصلا فکر نمیکنید که ممکن است مشکلی وجود داشته باشد به خصوص وقتیکه این موفقیت ها شما را بسیار مشعوف خود کرده باشد و این به شما اعتماد به نفس بیش از اندازه میدهد. این حس تکرار موفقیت باعث میشود فرد بیش از حد به بازار خوش بین شده و حد سرمایه خود را افزایش دهد و اصول را رعایت نکند. که به اصطلاح به آن خودشیفتگی در معامله گری میگویند. مادامی که این فرد در بازار حضور دارد پس از مدتی رفتار بازار بر خلاف میل خود را میبیند و اعتماد اولیه اش نسبت به بازار اندکی کاهش می یابد و در طی چند معامله ضرر ده که ارامش فکری فرد بهم ریخته و در نهایت از بازار ایراد گرفته و بازار را مقصر و دشمن خود میداند. در حقیقت ما باید بدانیم بازار هیچ وظیفه ای در قبال دادن سود به معامله گران ندارد. وظیفه بازار حل مشکلات و مسایل مالی ما نیست. این ما هستم که باید رفتار بازار را درک کنیم و بر اون اساس خودمان را سازگاری دهیم و بتوانیم عمل کردن و دانش خود را هم راستا کنیم تا در زمان مناسب بدون شک عمل کرده و وارد معامله شویم.
خود تخریبی معمولا وقتی رخ میدهد که فرد درک درستی از رفتار بازار نداشته باشد و در طی چند معامله زیان کند و بدتر اینکه حدضرر خود را نیز رعایت نکرده باشد. در این حالت آرامش ذهنی خود را از دست داده و همچنین اعتماد به نفس اون کاهش پیدا کرده و در نهایت در معامله بعدی خود نیز زیان میکند. ولی ایا به این فکر کرده اید که این شما هستین که با خوش خیالی و امید بی اساس منتظر بازگشت بازار بوده اید؟ در این شرایط فرد میگوید چرا از همان اول ضرر را قبول نکردم و خارج نشدم؟! الان چجوری میتونم این ضرر رو جبران کنم؟
نکته ای که ما باید بدانیم این است که به هیچ وجه نمیتوان از درد و رنج اجتناب کرد. بازار الگوهای رفتاری را ایجاد و انها را مرتبا ولی نه همیشه تکرار میکند. پس بنابراین حتی اون 10 درصد معاملهگران حرفه ای هم که سود مستمر از بازار میگیرند نیز از این ضررها حتی در مقیاس کوچک در امان نیستند.
2 فاکتوری که معامله گران را مجاب به ضرر میکند!
1. معامله گر ناامیدانه سعی میکند دوباره طعم پیروزی های مکرر را بچشد.
2. خیلی به دانشی که در مورد بازار کسب کرده دل بسته و مشعوف است. ولی نمیداند که دارد یک مکانیزم ذهنی غلط رو در غالب یک رویکردی مثبت نشان داده و با آن خود را مجاب میکند به ادامه معامله کردن بر این اساس.
چرخه معیوبی
چرخه خطرناکی وجود دارد که باعث و دلیل اصلی بیشتر ضررهای مالی افراد و در نهایت شکست آنها در بازارهای مالی میشود. معمولا زمانیکه شخص معامله گر حس خوبی دارد هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کند ممکن است جایی هم برای اشتباه وجود داشته باشدو این تمرکز اون روی اجتناب از درد همزمان باعث کم تحمل شدن فرد در مقابل خطا میشود و این باعث میشود آگاهی و اطلاعات فرد از شرایط بازار کمتر شود . حالا فرد شروع به یادگیری بیشتر در مورد بازار میکند تا بتواند از درد و رنج شکست دور بماند و همزمان توقع دارد که بازار نیز مطابق میل او پیش برود. در این شرایط او به صورت ناخواسته و بدان اینکه خودش متوجه باشد خود را وارد چرخه معیوبی میکند. یعنی هر چی بیشتر می اموزد بیشتر ناتوان میشود و چه ناتوان تر میشود بیشتر حس میکند که باید بیاموزد.
این چرخه آن قدر ادامه پیدا میکند که فرد معامله گری را با تنفر کنار میگذارد و در نهایت هم نمیفهمد که دلیل آن کمبود دانشش در مورد بازار نبوده بله دیدگاه غلط او نسبت به معامله گری و شرایط بازار بوده است.
نتیجه گیری
بر خلاف تصور عامه مردم موفقیت معامله گران برتر به دلیل تغییری است که در ذهن خود به وجود آورده اند نه میزان دانشی که در تحلیل بازار دارند. معامله گر تازه کار ما بعدا از یک ضرر دچار ناراحتی می شود و ذهن بی دغدغه خود را از دست میدهد و بازار را مقصر میدانند چون زورش به بازار نرسیده است. درست است در بازار بورس داخل عده ای نیز وجود دارند که به رانت های اطلاعاتی دسترسی دارند ولی شما باید با حقیقت مواجه شوید و شرایط کنونی خود را درک کنید و تمرکزتان را بر روی شناخت بازار متمرکز کنید.
منبع: تیم آموزشی اول بورس
تشکر از محتوای با ارزش گروه شما