دسترسی سریع
دنیای الان آبستن حوادثی است که از دایره بررسی و کنترل تمام معاملهگران حرفهای دنیا خارج است. یک خبر لحظهای مهم در حوزه سیاست، اقتصاد یا نظام یا وجود معاملهگرانی با حجم سرمایه بالا میتواند به کلی روند یک بازار را تغییر بدهد. به همین دلیل ما پذیرفته ایم که حرکات قیمت غیرقابل پیشبینی است و کل تفکر معاملهگری خود را بر اساس همین اصل طلایی بنا کردیم. معامله گر حرفهای برای مدیریت فعال معاملات و سرمایه گذاری های خود، وقتی معامله ای را باز میکند لحظه به لحظه آن را دنبال کرده و اگر شرایط بازار بر خلاف تفکر و انتظار معامله گر باشد، باید طبق اصولی که از قبل برای خود طراحی کرده است از معامله خارج بشود قبل از اینکه حد زیان یا هدف قیمتی که فرد تعیین کرده، فعال شود.
سود مرکب (سود کامپوند)
مهمترین ویژگی که شغل معامله ری دارد و مزیتی نسبت به شغل های دیگر محسوب می شود، وجود سود مرکب است. زمانی سود مرکب معنی پیدا میکند که:
- معامله گر به درآمد مستمر رسیده باشد. این به این مفهوم است که در هر 20 معامله میانگین سودهای کسب شده بیشتر از میانگین زیان ها باشد. و همچنین بیشترین ریسک که به سرمایه فرد وارد می شود به میزان حد زیان ماهانه فرد باشد( همان بالاترین میزان قانون پذیرش ضرر در یک ماه که بعد از اون باید مدتی معامله گری متوقف شود و دلایل ضرر بررسی شود تا استراتژی معاملاتی در ادامه کار بازدهی بهتری برای ما ایجاد کند)
- فرد معامله گر سودهای کسب شده را برداشت نکند و آن را دوباره سرمایه گذاری کند. به عنوان مثال فرض کنید شخصی به طور میانگین ماهانه 5 درصد سود میکند اگر سرمایه او 40 واحد باشد پس ماهانه 2 واحد سود میکند. او سود خود را برداشت نمیکند. او با 40 واحد توانسته ماهانه 5 درصد سود کند حال با 42 واحد و سود ثابت 5 درصد، سودی بیشتر از 2 واحد به دست میآورد و اگر او سودهای خود را برداشت نکند این اتفاق هر ماه تکرار می شود.
آینده تکرار گذشته نیست !
ذهن انسان همیشه در پی برقراری ارتباط بین پدیده ها بوده و ناخودآگاه علاقمند به ساخت الگوهای ذهنی است. تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تاریخ تکرار می شود و همین تفکر باعث شده که بر اساس اتفاقاتی که در گذشته افتاده الگوهایی را در حرکات قیمت تعریف و طبق آن اینده قیمت را پیشبینی کنند. بر اساس سویینگ های بالا و پایین که شکل میگیرند و حالت سویینگ ها نسبت به هم الگوها را می سازد و همین الگوها معیار تصمیم گیری تحلیلگران است. وقتی سویینگ ها در نمودار قیمت حدودا در یک راستا باشند نواحی استاتیک مقاومت و حمایت شکل میگیرند. که این نواحی برای تحلیلگران تکنیکال معیار تصمیم گیری هستند.
چهار فاکتور مهم در حرکات قیمت
- حجم
- شتاب
- سرعت
- نوسان
دلایل اصلی تغییر روند قیمت ها
قبلا توضیح دادیم که تفکر معامله گران در بازارهای مالی و سرمایه گذاری (بورس، مسکن، ارز و طلا) تعادل بین عرضه و تقاضا را از بین میبرد و در برهه های زمانی خاصی شاهد شدت گرفتن روند قیمتها در یک جهت می شویم. قیمت در نمودار بر اساس چهار عامل گفته شده حرکت میکند و احتمال کمی دارد که دو زمان را در بازار بیابیم که این چهار فاکتور دقیقا مشابه هم باشند. معاملهگر حرفه ای معمولا قبل از اینکه الگویی شکل بگیرد وارد معامله شده یا از آن خارج می شود.
عادات بازارها
وقتی بازارها شروع به حرکت قدرتمند میکنند دیگر هیچ سدی نمی تواند جلوی این حرکات را بگیرد. معامله گران حرفهای بعد از یک ورود هوشمند فقط بازار را دنبال میکنند تا نشانههایی از برگشت قیمت نمایان شود. بعنوان مثال وقتی قیمت افت زیادی میکند استهلاک روند زیاد شده و از قدرت روند کم می شود. حال نشانه هایی از برگشت روند نمایان میشود و پس از مدتی رشد قیمت سهم شروع شده و ما در ناحیه میانه روند وارد معامله می شویم. در این ناحیه تمام مقاومت ها به راحتی میشکنند و قیمت به رشد خود ادامه می دهد و هیچ توجهی به مقاومت ها در مسیر خود نمی کند تا جایی که استهلاک روند زیاد شده و قدرتش کاهش پیدا میکند. حال که روند به ناحیه انتهایی خود رسیده است، احتمالا مقاومت ها بتوانند جلوی حرکت قیمت را بگیرند و روند اصلاح کند.
نتیجه گیری
- آینده تکرار قطعی گذشته نیست.
- تحلیل گرانی که مانند فالگیرها از روی الگوهای قیمتی روند بازار را پیشبینی می کنند عملا شانسی 50 درصدی برای پیشبینی درست روند دارند. این دیدگاه هیچگونه برتری ای به تحلیلگر نمی دهد.
- حرکات قیمت غیر قابل پیشبینی است.
- قیمت در میانه روند به قدری قدرتمند است که میتواند هر محدوده مقاومتی و حمایتی را در هم بشکند.
- نواحی حمایت و مقاومت در انتها و ابتدای روند که قیمت قدرت زیادی ندارد، این شانس را دارند که حرکات قیمت را کنترل کنند.
منبع: اول بورس